تازه چشم و گوشمان داشت باز میشد ب اطراف .....
ی فیلم اون سالها همه ما رو مات و مبهوت خود کرده بود که فردای دیدن اون فیلم همه تو مدرسه می نشستن ب نقد فیلم
تمام دختر چادری ها مثل مریم در پناه تو چادر می زدن و تازه متوجه شده بودن که عشق فقط تو داستان ها نیست توی دانشگاه هم چیزی ب اسم عشق و دل دادگی وجود دارد .
همان دوره بود که نسل ما فهمید می شد در کنار سنت و رسوم خانواده عاشق هم شد . مریم دختر مغروری بود که همه دل باخته اش بودن و محمد عاشق بخاطر دوستش روی دل خودش پا گذاشت و سرنوشت بعد ی چرخش کوتاه اون رو ب عشقش رسوند .ولی امروز محمد مهربون و با حیای در پناه تو همانطور با حیا و متانت همیشکی دعوت خدا را لبیک گفت و فرشته وار پر کشید و رفت .
نسل ما یکی یکی نوستالژی های دوره اش را از دست میدهد و حرفی نداریم ب جز اینکه یاد و خاطره شما همیشه با ماست چون ما روزهای خوشمان را با شما ب یاد می آوریم .
روحش شاد یادش گرامی
matin061...